برق کاری که جان صهیونیستها را در «دیسکو» گرفت
اول ژوئن 2001- تل آویو
جمع کثیری از صهیونیستها برای ورود به یکی از کلابهای شبانه ساحلی در تل آویو بهنام «دلفیناریوم» صف کشیده بودند اما در میان آنها جوانی 20 ساله حضور داشت که برای رقصیدن به دیسکو نیامده بود. او با خود بمبی دستساز داشت که با فشردن یک دکمه، کلاب را برای اشغالگران به جهمنی هولناک تبدیل میکرد.
«سعید حسن حسین حوتری» متولد 1979 شهر الزرقاه و از اهالی قلقیلیه بود که دوران تحصیل خود را در اردن گذراند و سپس در دانشکده «وادی السیر» وابسته به سازمان بینالمللی کمک به پناهندگان در رشته برق مشغول به تحصیل شد.
او که مدتی را هم برای کمک به مخارج خانواده خود سبزی فروشی کرده بود، از دوستان بسیار نزدیک شهید «فادی عطاالله» به حساب میآمد که دو ماه قبلتر، در محل پایانه اتوبوسرانی یکی از شهرکهای صهیونیست نشین در نزدیک قلقیلیه، دست به عملیات استشهادی زد که منجر به کشته شدن دو نفر از اشغالگران و زخمی شدن دهها نفر دیگر شد.
برای همین، پلیس دولت خودگردان، سعید را بازداشت و بهمدت 12 روز از او درباره این عملیات بازجویی کرد.
مبارزان فلسطینی تا پیش از آن، در چندین عملیات استشهادی، تعداد زیادی از ساکنان سرزمینهای اشغالی را به جهنم فرستاده بودند و حالا سعید حوتری باید این راه را ادامه میداد. او سوار بر یک خودروی کرایهای، خودش را به تل آویو رساند و به سمت محل انجام عملیات که از پیش تعیین شده بود، حرکت کرد.
این جوان 20 ساله با خود بمبی داشت که در آن پر بود از قطعات ریز فلزی تا در هنگام انفجار این قطعات تبدیل به ترکشهای کشنده شود.
ساعت به نیمه شب اول ژوئن رسیده بود که سعید دکمه بمب را در میان دیسکو فشار داد و انفجاری مهیب موجب کشته شدن حدود 20 نفر و زخمی شدن 130 نفر دیگر شد.
برخی هم میگویند سعید حوتری بمب را در یک گیتار مخفی کرده و وقتی افراد بیشتری دور او جمع شدند، آن را منفجر کرده است.
این یکی از بزرگترین عملیاتهای استشهادی مبارزان فلسطین بود.
بلافاصله با اعلام خبر این عملیات، خیابانهای قلقیلیه پر شد از تصاویر این مرد جوان و جمع کثیری از مردم فلسطین برای عرض تبریک و تسلیت به خانه پدر او
رفتند.
اگر چه یاسر عرفات با یک تشر جرج بوش پدر (رئیسجمهور وقت امریکا) این عملیات را محکوم کرد و پلیس او هم اجازه نداد تا خبرنگاران وارد خانه شهید شوند، اما سعید با این اقدام بار دیگر نشان داد که عمق سرزمینهای اشغالی در تیررس شهادتطلبان فلسطین است.
۴ ژانویه ۲۰۰۴- بیت حانون
در میان زنان شهادتطلب فلسطینی، «ریم صالح الریاشی» اولین مادری بود که دست به عملیات استشهادی زد. او در زمان انجام عملیات، یک پسر ۳ ساله و یک دختر ۱۸ ماهه داشت.
پدرش صالح، نماینده یکی از شرکتهای باطریسازی خودروهای آلمانی بود و اوضاع مالی خوبی داشت و خودش هم در بهترین مدارس درس خوانده بود.
آنچه ریم 22 ساله را از بقیه شهادت طلبان قبل از خود (او هفتمین زن شهادت طلب فلسطینی است) متمایزتر میکرد، این بود که برای اولین بار در این عملیات، یگانهای شهید عزالدین القسام (شاخه نظامی حماس) از یک زن استفاده کرد و باز ریم اولین شهید استشهادی زن از نوار غزه بود.
او برای انجام عملیات شهادت طلبانه به عضویت حماس (شاخه نظامی) در آمد و نهایتاً در چهارم ژانویه سال 2004، بمب همراه خود را در یکی از گذرگاههای اسرائیلی در منطقه «بیت حانون» منفجر کرد که منجر به کشته شدن 4 نفر و زخمیشدن 6 نفر شد. اگرچه این عملیات با طراحی و توسط یکی از اعضای حماس صورت گرفت، اما اجرای آن با کمک یگانهای شهدای الاقصی (شاخه نظامی فتح) بود. ریم هم مانند بسیاری از استشهادیون فلسطین، قبل از عملیات، جلوی دوربین نشست و وصیتنامه خود را خواند:
بسمالله الرحمن الرحیم
من شهادت طلب «ریم صالح الریاشی» فرزند یگانهای شهید عزالدین قسام، این عملیات را بهصورت مشترک با برادرانم در یگانهای شهدای الاقصی برای جلب رضایت خداوند عزوجل به انجام میرسانم برای انتقام کشیدن از یهود این دشمن بشریت و کسانی که در سرزمینم فساد میکنند در رفح و نابلس و رامالله و جنین و باقی شهرهای سرزمین عزیزم و برای پاک کردن مقداری از ننگی که بواسطه اعمال حاکم سازشکار بر پیشانی این امت نقش بسته است.
مردم قهرمانم!
به محض اینکه آنها به ما ضربهای بزنند، ما نیز انتقام خواهیم گرفت و آتش این خونخواهی شعلهور خواهد ماند و هر روز برافروختهتر خواهد شد تا آنجا که دشمن را بسوزاند و پرچم توحید را بر گستره سرزمین عزیزمان و بر مناره مسجد الاقصی مبارک برافراشته سازد و از شما برای موفقیت و پایداری خود طلب دعا میکنم. دیگر اینکه از خدای عزوجل میخواهم این عمل مرا خالصاً برای ذات کریم خویش قرار دهد و آن را واسطه ذلت یهود و آرامش دلهای مؤمنین قرار دهد «و هوالولی ذالک و القادر علیه».
24 نوامبر 1993- محله شجاعیه
«عماد عقل» را یکی از اعضای هسته اولیهای میدانند که شاخه نظامی حماس یعنی گردانهای شهید عزالدین قسام را بنیان گذاشتند. هستهای که نام شهیدان «یحیی عیاش»، «صلاح شحاده» و فرمانده این روزهای «عزالدین قسام» یعنی «محمد ضیف» نیز در آن به چشم میخورد.
این مردان با طراحی بزرگترین عملیاتهای شهادت طلبانه، بیشترین کشته را روی دست اشغالگران گذاشتند تا سران رژیم صهیونیستی را متقاعد کنند که برای حذف فیزیکی آنها چارهای جز صرف هزینههای فراون مالی و انسانی ندارند. در این میان عماد عقل، یحیی عیاش و صلاح شحاده با ترفندهای مختلف و به طرق گوناگون هدف جوخههای ترور صهیونیست ها قرار گرفته و به شهادت رسیدند.
خانواده «عماد حسن ابراهیم عقل» بعد از جنگ 1948 از روستای برعیر واقع در مجدل به نوار غزه مهاجرت کرد و عماد در تاریخ 19 ژوئن سال 1971 در اردوگاه «جبالیا» متولد شد. او تحصیلات ابتدایی خود را در اردوگاه جبالیا و مقطع راهنمایی و دبیرستان را در مدرسه الفالوجه و بیت حانون و المخیم به پایان رساند؛ مدارک تحصیلی و علمی خود را برای تحقیق و بررسی در زمینه دارو به آکادمی الامل در شهر غزه ارسال کرد و هنوز ضوابط و اصول ثبتنام را کاملا انجام نداده بود که نیروهای اشغالگر او را بازداشت کردند. این اولین بازداشت او به جرم همکاری با گروههای مبارز فلسطینی بود.
یکبار دیگر عماد عقل در تاریخ 23 سپتامبر 1988 به اتهام عضویت در حماس و مشارکت در انتفاضه محاکمه و زندانی شده و پس از گذراندن 18 ماه اسارت، از زندان آزاد میشود.
پس از آزادی از زندان، علی رغم قبولی در رشته فقه دانشگاه حطین در اردن، بهدلیل ممانعت رژیم صهیونیستی از خروج وی بهدلیل فعالیت و مشارکت در انتفاضه موفق به ادامه تحصیل نمیشود.
ابتدای سال 1991 برای عماد عقل، شروع یک دوران جدید است؛ دورانی که با عضویت در مجموعه شهدا، اولین تیم عملیاتی را برای شناسایی و شکار جاسوسانی تشکیل میدهند که کار آنها وطن فروشی از طریق همکاری با جوخههای ترور اسرائیل بود.
این گروه بعدها با مسلح شدن تمام اعضا، وارد نبرد مسلحانه با گشتیها و سربازان اشغالگر نیز میشود.
عماد عقل، مغز متفکر گردانهای نظامی حماس، در تاریخ 26 دسامبر 1991 بهدنبال اعترافات برخی دوستانش که تحت شکنجه شدید صورت گرفته بود، از طرف صهیونیستها تحت تعقیب قرار گرفته و در تاریخ 22 می1992 به کرانه باختری نقل مکان کرده و در تشکیل و راهاندازی گروههای جهادی به فعالیت میپردازد. در پی بازداشت دهها تن از مبارزان گردانهای قسام توسط صهیونیستها، عماد عقل که اکنون به یکی از فرماندهان اصلی حماس و یکی از دشمنان سطح یک اسرائیل تبدیل شده، در تاریخ 13 نوامبر 1992 مجبور به بازگشت به غزه شد.
نبرد با اشغالگران ادامه داشت تا اینکه در روز چهارشنبه 24 نوامبر 1993 میلادی، شهید عماد که روزهدار بود با دوستانش در محله الشجاعیه افطار میکند و هنگام خروج از منزل متوجه محاصره خانه توسط نیروهای صهیونیستی میشود.
دقایقی بعد، درگیری میان او و سربازان صهیونیست آغاز شده و بعد از چند دقیقه تبادل آتش و کشته شدن چند تن از سربازان اسرائیلی، عماد عقل نیز به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت در خاک فلسطین میرسد.